SOHAYB KURD

n13

اینستاگرام من را دنبال کنید







هر چی دوست داری به طور ناشناش به من بگو








ریموند ردینگتون

1970

دو راه داری. یا با خودم صحبت کنی، یا با این قطعه ی توی دستم که سال 1911 اختراع شد



در صنعت سینما، اکثر شخصیت های منفی مورد علاقه اکثر بینندگان هستند. جوکر، نگان، هانیبال، پدرخوانده و فلان و فلان اما جیمز اسپیدر - که نقش ریموند را در سریال لیست سیاه بازی کرد - نه شخصیت منفی است، نه شخصیت مثبتی است، نه حتی خنثی! مردی که یک بچه سیاه پوست را از دست مافیای مومباسا نجات می دهد و از او مراقبت می کند، کسانی را که بر خلاف منافع او عمل می کنند را با دو گلوله می فرستد و در عین حال عده ای را با کمک پلیس نجات می دهد!


بله! (رِد بودن راحت نیست)





. . . .


هیچکس از حرکت بعدی ریموند خبر نداره،
ممکنه وقتی تو هواپیما نشسته یهو بره و واسه 25سال غیبش بزنه،
یکی از آدمای خودشو بکشه یا یه بطری شاردونی دربیاره و یه گیلاس بره بالا!




به نظر من ریموند مظهر یک شخصیت اکتشافی به معنای واقعی کلمه است. شخصیتی که اگر همه جامعه تلاش کنند شبیه او باشند می تواند به ما کمک زیادی کند! ترکیب شرف و ذلت، ظلم و عدالت، جوانمردی و خیانت، دروغ و صداقت، سنگدلی و مهربانی، بی احساسی و عشق! در نگاه اول به نظر می رسد که من دارم مزخرف می گویم! اما این مشکل ماست که فکر می کنم همه چیز برعکس است، شاید تقصیر ما نیست، تقصیر ادبیات است که اصلاً این رسم اضداد و مترادف را رها کرده است! هیچ چیز در این دنیا مخالف چیز دیگری نیست. شما می توانید در حالی که دروغ می گویید حقیقت را بگویید. شما می توانید روز را در تاریک ترین شب ببینید. در عصبانی ترین حالت ممکنه مودب و اینجور چیزا باشه! و ریموند ردینگتون کسی است که همه چیز را با هم دارد. انگار روی لبه تیغ راه می رود. اغراق نکردن نادرترین چیز در این دنیاست! همانطور که بو علی می گوید:



هرچیزی کمش دواست، متوسطش غذاست و زیادش سَم!


و البته لازم به ذکر است که شاید در این صورت قرار گرفتن روی خط 0 همان بوعلی سینا باشد. تا اینجا فهمیدیم نه تنها منفی یا مثبت نیست، بلکه به هیچ وجه طبقه بندی نمی شود! و این آن را خاص می کند. شاید دکستر هم همینطور باشد. آنها خاص ترین هستند و دلیلش این است که خودشان هستند. آیا می خواهید در دنیای امروز خاص باشید؟ خودت باش! اینجا هیچکس خودش نیست!



description of image

ما هم کاملا راضیم:)



. . .


! خب،شاید بهتر باشه از ظاهر شروع کنیم

کلاه فدورا، عینک آفتابی روبانی، معمولا کت و شلوار طلایی با جلیقه مندیزو، ژاکت بلند در فصل سرد، زاگنا کراوات، کفش مجلسی همیشه واکس زده، ساعت رولکس استیل، بدون ریش و ساقه و با موهای یکدست پوست سر! ظاهر مرتب او انسان را به یاد افراد ثروتمندی می اندازد که به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند و همینطور است. او همچنین ثروت زیادی دارد و به ظاهر خود اهمیت می دهد زیرا می داند ظاهر افراد اولین راه برای تأثیرگذاری بر دیگران است.



هرچقد میخوای بگو شخصیت مهمه نه ظاهر، ولی این حقیقتو عوض نمیکنه!


از ظاهر رِد، می شود به میزان هوشش پی برد! یکپارچگی و تکراری بودن در عین تنوع، خسته کننده در عین جذابیت! از خودش لذت میبره و با خودش هیچ مشکلی نداره، این اعتماد به نفس رو با دیدن لباس و تیپش اون کاملا میشه فهمید و نیازی به دیدن بیشتر از 10دقیقه بازیش نداره! آیا می توان گفت از جاهایی که خیلی ریموند رو توش به تصویر میکشن لباس فروشیه، یه لباس چقدر مهمه که یه مجرم بین خارجی قاچاقچی و تولید کننده اسلحه بخاطرش یکی از عوامل شناخته شدن و میپذیره؟ جواب اینه: به اندازه کافی! همون اندازه که به زیبایی و تنوع اجزای استایلش میده، به مرتب بودنشون هم مهم میده. مثلا صحنه کمتر ای توی فیلم هست که آستین پیراهنش از آستین کت یا ژاکت بیرون زده باشه! دکمه های جلیقه همیشه بسته و دکمه های آستین ها بجز صحنه که همه چیز به معنای واقعی به هم وره بسته است.



!خشم رد



سبک و استایل پوشش برای رِد بیشتر از اینکه براش مُد باشه، نیازه. شاید برای یه آدم طاس که همش در معرض نور خورشیده کلاه چیز خوبی باشه و همچنین آدمی که میخواد به چهره سابقش معلوم نباشه. و برای کسی که روابط بالا و زیادی دارد، یه پوشش خوب و جذاب و جذابه. شما با کسی تیشرت آستین و شلوار جین و کفش کالج میپوشه که وارد خرید و فروش اطلاعات، اسلحه و اینجور چیزا میشین؟ فکر نکنم!


داشتن جت و خلبان شخصی، راننده و دستیاری که بیشتر از راننده و بادیگارد بودن مشاور و رفیق ریمونده. لازم به ذکره دمبه(رانندش) همون بچه ایه که از کارتل مومباسا نجاتش داده. و واقعا کنار این هامه جذابیت حیف بود که ماشینش S500 نباشه..!



اینم سخن بزرگان


ترس از مرگ: چی هست؟


تقریبا هیچ کس روی زمین نیست که از مرگ به معنای واقعی نترسه! شاید کلاماً مرگ برای خیلیا چیزی بیشتر از یه نقطه تو کتاب زندگیشون نباشه اما وقتی نصف کتاب رو نوشتی و تا حالا نذاشتی، یه نقطه هم میتونه چیز عجیبی باشه! به قولی:


مرگ از اون جوکای بی‌مزه قدیمیه، اما هربار که بهش میرسی جدید داره

ولی همونطور که انتظار میرفت در این مورد هم ریموند شبیه هیچکسه (سروش نه یعنی شبیه هیچکس نیست در واقع :)) )، به این صورت که با مرگ، یا حداقل نزدیکی به مرگ با مرگ براش چیزی بیش از یک اتفاق عادی نیست. . شاید مثل افتادن برگ از درخت تو فصل پاییز،یا خوردن آب از روی عادت و نه تشنگی یا حتی دم‎و‎بازدم غیرارادی!



خیره به اتاق خون


تو طول سریال بارها جونش به خطر افتاده و یه شاتگان یا کُلت سرش رو نشونه رفته، نزدیک تر از همیشه به مرگ. برای جایزه 40 میلیون دلاری که روی کله بسته شده، یا برای انتقام کشته شدن کل افراد یک کارتل، یا ساده تر، برای تهدید و گرفتن اطلاعات. جاهای مختلف، همه مختلف و افراد مختلف. مرگ آفریه که چندبار بهم پیشنهادوند میشه ولی اون در هر ریشم، لبخندی میزنه و میگه ممنون، فعلا خریدار نیستم! میدم فعلا یه لیوان شامپین بخورم یا یه سیگار کوبایی دود کنم یا یه بسته مرغ سوخاری رو بخورم تا ببینم چی میشه!



شاید یسری فکر کند که می داند این بار جدی نیست، مثل هر دفعه، یکی بیاید نجاتم دهد، یکی از پشت به 10 مردی که با کلت ها مرا احاطه کرده بودند شلیک کند، شاید همه آنها تغییر کنند و چه اهمیتی دارد که چگونه شما هستید. او فقط می داند که نجات خواهد یافت! اما نه این نیست که می داند این پایان خط نیست. مسئله این است که از آخر خط نمی ترسد، آخر خط یا اول خط برایش یکی است. در واقع، او روی یک خط زندگی نمی کند، زندگی او بیشتر بر روی محیط یک دایره ساخته شده است. دقیقاً همان لحظه ای که در آخر خط است، لحظه ای که جانش در خطر است، میلیاردها دلار پول از دست می رود، مردمش کشته می شوند و او واقعاً رهایی را تجربه می کند، خودش را در اولین موقعیتش تصور می کند. به همین دلیل است که می گویم زندگی او بر اساس یک دایره است. گویی هر لحظه و هر دوره از زندگی او در زاویه 0. بر 2π است. مثل رادیان است. شاید بارها نقطه شروع را از دست داده، شاید الان 1400π باشد، اما آیا 1400π همان 2π * 700 نیست؟ همه چیز دوباره تمام شد... مرگ برای ردینگتون به همین سادگی است. البته مرگش!


مرگ اغاز زندگیه جدیده


بهتر است بگوییم این واکنش ها به مرگ و پایان زندگی فقط برای او و شاید تقریباً همه مردم روی زمین است. اما یک نفر وجود دارد که ریموند زندگی او را ارزشمندتر از جان خود می داند. اولین نقش فیلم بعد از ریموند، الیزابت. تا اینجا هنوز مشخص نیست که چرا الیزابت برای رد، کسی که هیچ دوستی ندارد و معنی عشق را نمی داند، اینقدر مهم است! اما هر چه هست، بسیار بزرگ است. آنقدر بزرگ که دشمنانش می‌دانند وقتی لیز را تهدید می‌کنند، ریموند، مرد سایه‌ها، خودش را از بوته‌ها بیرون می‌کشد و تسلیم می‌شود تا او در امان باشد. چرا؟ هیچ کس "هنوز" نمی داند. در خط داستانی فیلم، کارگردان چندین بار به ما می گوید که انگار دلیلش را می دانیم، اما در نهایت می فهمیم که زکی! دلیلش این نبود!


لبخند تلخ، ضرب المثل، پند


ترکیبی آشنا برای بینندگان سریال. بیش از 70 درصد مکالمات رد با افراد مختلف معنای ادبی و فلسفی دارد. البته اکثرا با داستان هر قسمت آمیخته شده و نمیشه اینجا نوشت چون بی معنی به نظر میرسه. اما بخش‌های خوب این سخنرانی را در زیر نوشته‌ام. عالیه




وفاداری بیش از هر چیز دیگری ارزش دارد •

انتقام مرهمی نیست. این یک بیماری است، ذهن شما را می خورد و روح شما را مسموم می کند! •

اجازه بدهید چیزی را برای شما روشن کنم. من هرگز همه چیز را به کسی نمی گویم! •

به من مظلوم نگاه نکن. اولین شات کارتت رو میسازه :))) (زجر نمیکشی) •

می توانم راز پیروزی در ماراتن را به شما بگویم. اشتباه شما این است که فکر می کنید ماراتن 42 کیلومتر است. نه، ماراتن فقط 12 کیلومتر است •

زندگی آنقدر مهم نیست که بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم •

شما نمی توانید یک کتاب را از روی جلد آن بشناسید. از جملات اول چیز زیادی نخواهید فهمید. اگر می خواهید کتابی را بدانید، صفحه آخر را ببینید •

من از گفتن حقیقت خسته نمی شوم :) •

خوب، وقتی بدشانس هستید، این بهترین شانسی است که تا به حال داشته اید•

برای هر قاعده می توان یک استثنا قائل شد. •

من فقط می توانم حقیقت را به شما نشان دهم، نمی توانم کاری کنم که آن را باور کنید •

تو خیلی حرف می زنی! (تیراندازی شنیده می شود) •

خوب، بیایید دوباره این کار را انجام دهیم (بعد از انجام اولین مورد با FBI) •




N-13

با اینکه رد خیلی از حرف هایش را در پاکت می گوید، اما در کل حرف های مهم را خیلی رک می گوید. دروغ در ذات این انسان نیست! (البته اگر راست گویی را دروغ ندانیم!). رک گویی یک ویژگی قابل پیش بینی برای افرادی با ارتباطات زیاد و دایره اجتماعی کم عمق است و ردینگتون نیز از این قاعده مستثنی نیست. دایره ارتباطی یک فرد، از قنادی تا مدیر دفتر بیمه و رئیس سازمان امنیت ملی، شما را مجبور می کند که شخصیتی انعطاف پذیر داشته باشید. البته انعطاف در عین یکدست بودن! (باز هم تناقض)



حکایت ادب آموختن از بی ادبان



. . .


ارامش


در دنیای قاتلان، همه به نوعی می کشند، دکستر کشتن را یک مراسم مذهبی می داند. با تشریفات مناسب که یکی از آنها شبیه سازی صحنه قتل نسبت به کاری بود که مقتول انجام می داد و البته بعد از هر قتل برای خود جایزه یا جایزه می گرفت. یکی مثل هانیبال است، تقریباً هر چه می خواهد قربانی می کند و بعد می خورد! یا نمونه های زیادی از این دست داریم. اما فجیع ترین قتلی که رد می تواند انجام دهد این است که به جای کشتن با 2 گلوله، یکی را با 3 گلوله می کشد! البته لازم به ذکر است که اگر بخواهد از شخصی فقط برای کشتن اطلاعات بگیرد، شکنجه هایی در چنته دارد که آنها را به دیگری می سپارد :))) که البته در نهایت به چهره او می آید. ، او یک کفاش مهربان خواهد بود، اما در کجای داستان ردینگتون عجیب نیست که این نباشد؟ البته خیلی وقت ها اشاره به سر می تواند بهترین شکنجه برای فردی باشد که باید اطلاعات بدهد. چون مطمئن باشد بلوف زدن کار ریموند نیست!



سخت تر فکر میکنی یا سخت تر بفکرونمت؟


جدی جذاب مستحکم با ابهت شوخطبعی باهوش سنگین خوشپوش قاطع قابلاطمینان تاثیر ناپذیر بخشنده رک تغییر ناپذیر: شاید خلاصه توصیف ریموند ردینگنون(*)تو یه خط باشه



خلاقیت مترجم زیرنویس قابل ستایشه


واقعاً در مورد یک قاچاقچی و سازنده اسلحه، یک دلال میلیون دلاری عتیقه جات و نقاشی، جنایتکار تحت تعقیب اف بی آی و مردی که توصیف می شود، چه فکر می کنید؟ به نظر شما شخصیت او چگونه می تواند باشد؟ مطمئنم هر چی فکر میکنی حتی 50 درصد هم به چیزی که واقعا رد میشه نزدیک نیست! سریال Blacklist شاید آنطور که باید جذاب نباشد، مخصوصا قسمت های اواسط هر فصل. و در کل به جز فصل های اول و سوم و چهارم و پنجم و هفتم شاید چیز خاصی در آن دیده نشود. اما به خاطر همین یک نفر و البته کوپر (یکی دیگر از شخصیت های فیلم) ارزش دیدن را دارد. البته این سریال هم مثل اکثر فیلم های آمریکایی سعی در نشان دادن قدرت خود دارد اما با همه اینها چیزهای زیادی در مورد بودن و شدن به ما می آموزد.

دو تا پوستر فوق العاده خلاقانه با یه تکنیک ساده مفهوم و داستان سریال و کاملا بیان میکنه !